کد مطلب:90338 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:122
این عالم گناهكار، با زبانش گناهان را زیر پرده می برد و از گناهانش دفاع می كند، به این معنا كه گناه را گناه نمی داند و آن جاهل ناسك، به عبادات جاهلانه اش از جهل خود دفاع می نماید. آن یكی، با زبان برنده، كارهای ناروا را صحه می گذارد و دیگری، با عبادت عامیانه اش، خود را عالم قلمداد می كند و خطر این دو در این است كه این جاهل عبادتكار، در پوشش عبادات جاهلانه، به چاله و چاه می افتد و آن دیگری كه فاقد ایمان است با دانشی كه در اختیار دارد، اگر به جایی رسید كامیونها را پر كرده می برد. بد گهر را علم و فن آموختن تیغ دادن در كف زنگی مست مال و علم و منصب و جاه و قرآن حكم چون در دست گمراهی فتاد احمقان سرور شدستند و زعیم كوتاه سخن آنكه پرواپیشگان دانشمندان واقعی و علمای ربانی اند كه با نور علم و پشتوانه ی تقوا و سلوك عارفانه و روش زاهدانه، جهان انسانیت را زینت داده اند و برای نجات گمراهان و دانا ساختن آنان تلاشها نموده و گوهر ارزشمند علم را، در اختیار مشتاقان و پژوهشگران می گذارند، تا از خطر جهل محفوظ مانده و پله به پله تا [صفحه 248] آخرین درجات كمال آنها را بدرقه می كنند. گوهر خود را هویدا كن كمال این است و بس سنگ دل را سرمه كن در آسیای درد و رنج هم نشینی با خدا خواهی اگر در عرش رب دل چو سنگ خاره شد ای پور عمران با عصا ای معلم زاده از آدم اگر داری نژاد چون به دست خویشتن بستی تو دست و پای خویش
علی علیه السلام از اعمال اینگونه دزدان غارتگر كه ایمان مردم را، به غارت می برند، ناله و فریاد دارد آنجا كه می فرماید: «قطع ظهری رجلان من الدنیا، رجل علیم اللسان فاسق و رجل جاهل القلب ناسك، هذا یصد بلسانه عن فسقه و هذا بنسكه عن جهله.»: دو تن از مردم دنیا، پشت مرا شكستند، مردی كه عالم است اما فاسق و مردی كه جاهل است ولی عبادت كار.
دادن تیغ است دست راهزن
به كه آید علم را ناكس به دست
فتنه آرد در كف بدگوهران
جاه پندارید در چاهی فتاد
عاقلان سرها كشیده در گلیم
خویش را در خویش پیدا كن كمال این است و بس
دیده را زین سرمه بینا كن كمال این است و بس
در درون اهل دل جا كن كمال این است و بس
چشمه ها زین سنگ خارا كن كمال این است و بس
چون پدر تعلیم اسما كن كمال این است و بس
هم به دست خویشتن واكن كمال این است و بس
صفحه 248.